زندگینامه حکیم ارد بزرگ
حکیم ارد بزرگ Great Orod
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
نه چو شیرین لبت شکر باشد
نه چو روشن رخت قمر باشد
با سخنهای تلخ چون زهرت
عیش من خوشتر از شکر باشد
تو به زر مایلی و نیست عجب
میل خوبان همه به زر باشد
کار عاشق به سیم گردد راست
عشق بیسیم دردسر باشد
دایم از نیستی عشق توام
هر دو لب خشک و دیده تر باشد
در فراق تو عاشقان ترا
همه شبهای بیسحر باشد
عشق و افلاس در مسلمانی
صد ره از کافری بتر باشد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
هرچه با من کنی روا باشد
برگ آزار تو کرا باشد
چون تو در عیش و خرمی باشی
گر نباشد رهی روا باشد
چند گویی که از بلا بگریز
که ره عشق پر بلا باشد
از بلای تو چون توان بگریخت
چون دلم بر تو مبتلا باشد
با بلا و غم تو عرض کنم
گر جهان سر به سر مرا باشد
فرمانروایی که نتواند پیشدار بیداد بزهکاران و چپاولگران باشد ، شایستگی دیوانسالاری را ندارد . حکیم ارد بزرگ
سیاستمداران توانا در برکناری کارمند بد نام ، زمانی را از دست نمی دهند ، چون می دانند در دید مردم ، سیاهی کار بزهکار ، خیلی زود دامن آنها را نیز خواهد گرفت . حکیم ارد بزرگ
میهن دوستی ، هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . حکیم ارد بزرگ
چه فریست زندگی را ، آنگاه که برآزندگان و اساطیر را نشناسی و بی ره توشه ایی پرواز کنی ؟. حکیم ارد بزرگ
آزادگان میهن پرست ، در مرداب خودستایی فرو نمی روند . حکیم ارد بزرگ
پندار های پاک ، در دل و روان آزادگان آشیانه دارد . حکیم ارد بزرگ
آزاده ، آدم گوشه نشین و رها از غم دیگران نیست ، او زندگی اش را به همگان ارزانی داشته ، و برای سرفرازی میهن کوشش می کند . حکیم ارد بزرگ
برآزندگان ، چشم در توانایی های خود دارند ، هیچ چیز نمی تواند ، آنان را از آرمانشان باز دارد . حکیم ارد بزرگ
رنگ های رنگین کمان ، به زندگی و شادی نزدیک ترند . حکیم ارد بزرگ
خردورزی ، آدمیان را پاک خواهد نمود . حکیم ارد بزرگ
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
صبرم رسید و هجر به پایان نمیرسد
در ظلمت نیاز بجهد سکندری
خضر طرب به چشمهٔ حیوان نمیرسد
برخوان از آنکه طعمهٔ جانست هیچ تن
آنجا به پای عقل بجز جان نمیرسد
جان دادهام مگر که به جانان خود رسم
جانم برون شدست و به جانان نمیرسد
خوانی که خواجهٔ خرد از بهر جان نهاد
مهمان عقل بر سر آن خوان نمیرسد
گفتم به میزبان که مرا زلهای فرست
گفتا هنوز نقل به دربان نمیرسد
فتراک این سوار به تو کی رسد که خود
گردش هنوز بر سر سلطان نمیرسد
طوفان رسید در غمت و انوری هنوز
قسمت سرای نوح به طوفان نمیرسد
بیوگرافی حکیم ارد بزرگ
هنر و هنرمندان
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
دست در وصل یار مینرسد
جز غمم زان نگار مینرسد
عشق را گرچه آستانه بسیست
هیچ در انتظار مینرسد
از شمار وصال دوست مرا
جز غم بیشمار مینرسد
در غم هجر صبر من برسید
دل به مقصود کار مینرسد
چند در انتظار خواهی ماند
خبر وصل یار مینرسد